total_pages=5 جاکا

اوضاع سیاسی

جمهوری اسلامی با تایید حکم جنایتکارانه اعدام سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی ، بهروز احسانی و مهدی حسنی، سه زندانی سیاسی دیگر در تلاش است تا پرده ای بر روی استیصال و درماندگی خود بکشد. اما این استیصال و درماندگی پوشیدنی نیست. جمهوری اعدامی در مقابل قدرت و عظمت مبارزات مردم به در عجز و ناتوانی است و در تلاش است با ایجاد رعب و وحشت بر حفظ نظام ارتجاعی وابسته و استثماری خود بیفزاید.
قسمت نهم و پایانی از سلسله مقالات در رابطه با جمع بندی از خیزش زن زندگی آزادی+تلاش کردیم که با اتکاء به واقعیت ها و نه بر مبنای جهت گیری ها و یا آرزوها با اتکاء به علم انقلاب و ماتریالیسم دیالکتیک و با رجوع به نقاط قوت و ضعف خیزش و همچنین نقاط قوت و ضعف دشمن، جمعبندی نسبتا مفصلی را در مورد خیزش زن زندگی آزادی ارائه دهیم . اما این جمعبندی نه در خود و نه برای خود بلکه هدفش درسهایی است برای ادامه نبرد. برای ادامه گسست ها از اشتباهات گذشته، رفع کمبودها و ادامه پیشروی هایی که از دیماه ۹۶ آغاز شد و در این خیزش ادامه یافت. خیزش زن زندگی آزادی پیروز نشد، اما دستاوردهای مهمی را به همراه داشت که نه تنها برای ثبت در تاریخ باقی خواهد ماند بلکه فراتر از آن برای ادامه نبرد و پیروزی نهایی در جنگی که با دستگاه ستم و استثمار آغاز شده حیاتی است، این خیزش شکست نخورد اما کمبودها و ضعف هایی داشت که مانع پیروزی آن شد. این دیالکتیک مبارزه و زندگی است که بر این مسئله آگاه باشیم که این خیزش نبردی بود از پروسه تکاملی جنگی که میان مردم و جمهوری سلامی آغاز شده و ادامه دارد. خیزش زن زندگی آزادی (ژینا) سهمناک ترین نبردی بود که جمهوری اسلامی تا بحال تجربه کرده و ضربات جبران ناپذیری را از آن متحمل شد و پایه های آن را لرزانتر از پیش کرده است.
سایه یکی از سبعانه ترین جنگ های قرن اخیر که در خاورمیانه در جریان است و تا بحال جان نزدیک به ۴۵ هزار نفر از جمله ۱۷ هزار کودک فلسطینی را گرفته و دامنه اش به لبنان و کشته شدن بیش از دو هزار نفر و آوارگی ومجروح شدن چند میلیون نفر تا کنون انجامیده، در بالای سر بسیاری از کشورهای منطقه از جمله ایران سنگینی می کند. اگر چه ممکن است به نظر رسد که حملات اسرائیل به تاسیسات و مراکز نظامی در چند نقطه ایران در پاسخ به حملات موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، فعلا در محدوده معینی باقی مانده است. اما کمتر کسی می تواند باور کند که خطر جنگ ارتجاعی که دامن مردم منطقه را در بر گرفته است، رفع شده باشد.
جمهوری اسلامی مرتکب جنایت هولناک دیگری علیه پناهجویان افغانستانی شده است. بر طبق برخی گزارشات رسیده مزدوران جمهوری اسلامی مستقر در مرزهای ایران و پاکستان در مرز کلگان سراوان با تیراندازی و شلیک آر پی جی به ۳۰۰ نفر از پناهجویان افغانستانی تعدادی از آنان را به قتل رسانده است. تعداد دقیق کشته شدگان به علت گزارشات گوناگون مشخص نیست اگر چه حداقل دهها نفر آنها توسط مزدوران جمهوری اسلامی به قتل رسیده اند و دهها نفر دیگر مجروح شده اند. مقامات جمهوری اسلامی طبق معمول تیراندازی و کشته شدن پناهجویان را انکار کرده است. تعدادی از نهادهای حقوق بشری خواستار تحقیق شده اند و طالبان دست به کار چنین تحقیقی شده است. اما اگر طالبان نگران جان مردم و جوانان افغانستان بود دسته دسته مجبور به گریختن از آن شرایط نابسامان و این راه های پرمخاطره از زیر گلوله های جمهوری اسلامی ایران نمی شدند. مسلمن گزارش تحقیق طالبان قابل اتکاء نخواهد بود و بستگی به بند بست هایی دارد که ممکن است با جمهوری اسلامی و یا رقیبان جمهوری اسلامی در منطقه داشته باشند. و طبق معمول جان و کرامت انسان ها را به معامله خواهند گذارد.
مردم منطقه و جهان«رفاه و شکوفایی و صلح» نتانیاهو و صهیونیست ها را در غزه و کرانه غربی نزدیک به ۸۰ سال است که با خون و جان لمس می کنند.نتانیاهوجنایتکار جنگی و مسئول کشتار مستقیم ۲۰۰ هزار مردم و کودک فلسطینی و دریای خون از مردم منطقه ساخته، و با عملیات تروریستی عظمیم در سوریه و یمن و ایران به بزرگترین جنایتکار جنگی و تروریست بین المللی مبدل شده است و منطقه را به پرتگاه وسطح درگیرهای بین امپریالیستی و احتمال آغاز جنگ جهانی اتمی کشانده است، وعده "صلح و آزادی " را برای مردم ایران داده است. این ویدئوی کمدی – تراژدی در واقع چیزی نیست جز تهدید حمله و اشغال نظامی جهت انقیاد مردم و خرابکاری و بهم زدن دستاوردهای خیزش انقلابی زن زندگی آزادی، و تحمیل یک رژیم مستبد و جنایتکار دیگر که دست کمی از جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
کشته شدن حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان توسط حمله هوایی اسرائیل به منطقه ضایحه در بیروت، معادلات جنگی خاورمیانه را پیچیده تر کرده است. احتمال گسترده تر شدن جنگ های منطقه ای و فراتر از آن را، به مراتب افزایش داده است. دیگر کمتر کسی است که باور نداشته باشد اوضاع به مرحله ای رسیده که می تواند از کنترل خارج شود. با توجه به ادامه نسل کشی و کشتار مردم غزه توسط اسرائیل و همچنین مصمم بودن ناتو و روسیه برای ادامه جنگ در اوکرائین، جنگ در لبنان اوضاع را بسرعت به لبه پرتگاه جنگ های خونین و وسیعتر می راند. اسرائیل به وضوح منافع خود را در چنین شرایطی می بیند. عبور کردن همه خط های قرمز و نقض گسترده قوانین بین الملی توسط اسرائیل و ترور رهبر حزب الله نیرویی که به مثابه یک نیروی نیابتی جمهوری اسلامی عمل می کند، قصد روشن اسرائیل برای امتحان کردن شانس خود در درگیر کردن جمهوری اسلامی و در نتیجه کشاندن پای نیروهای وسیعتر منطقه ای و جهانی را نشان می دهد.
قسمت هفتم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+ شناخت از دشمن پایگاهی را که رژیم با استفاده از اسلام و اعتقادات مردم و همچنین نفرت مردم از دیکتاتوری شاه و وابستگی اش بدست آورده بود عمدتن از دست داده است. مسئله دین و اسلام در کل ضربه مهمی در جامعه خورده در نتیجه مهمترین سلاح ایدئولوژیک رژیم خنثی یا در میان اکثریت مردم بی اثر شده است. جمهوری اسلامی علیرغم وابستگی اش به امپریالیست ها، به خاطر بند بازی میان کمپ های امپریالیستی از اعتماد امپریالیست ها نیز برخوردارنیست. بنابراین جمهوری اسلامی به سرکوب و نیروی سرکوب اش متکی است. اما علاوه بر آن، رژیم جمهوری اسلامی در چند دهه حکومت توانسته از توانایی های معینی برخوردار شود که اگر نادیده گرفته شوند باعث کم بهایی به قدرت دشمن می شود و انتظار سقوط رژیم و پیروزی زودرس بالا می رود. این یکی از اشتباهات و تجارب مهم خیزش ژینا است.
قسمت پنجم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+ دستاوردها و پیشروی های خیزش ژینا به تغییرات مهمی در ساختار سیاسی قدرت نیانجامید، اما دستاوردهای دگرگون کننده تفکری، اجتماعی و سیاسی را برای جامعه به همراه داشت. این دستاوردها و تاثیراتش حتی اگر بلند مدت نباشند تسهیل کننده تغییرات انقلابی در خیزشهای آتی خواهند بود، که به آنها خواهیم پرداخت
قدرت حاکمه در این دوره از مضحکه انتخابات ریاست جمهوری اش اهداف معینی را دنبال کرده است. جمهوری اسلامی با توجه به مبارزات مردم و بخصوص خیزش ژینا و پس لرزه های آن بوِیژه ادامه مقاومت زنان مشروعیت خود را بشدت از دست داده و علیرغم سرکوب های شدید احتمال اینکه اعتراضات و خیزش ها را کنترل و یا مدیریت کند از دست داده است و این مسئله سران حکومت را به وحشت انداخته است. بنابراین سخت در تلاش بوده اند تا با کشاندن مردم به پای صندوق های رای مقداری هم که شده برای رژیم اشان مشروعیت بخرند. از طرف دیگر قصد رژیم این بود که به صفوف پراکنده و پرتضاد و جناح ها و باندهای کنار گذاشته شده اش سرو سامانی دهد.
سیرک انتخاباتی این دوره از ریاست جمهوری از حساسیت خاصی برای جمهوری اسلامی برخوردار است. رژیم با چندین تضاد جدی مواجه است مهمترین آن مبارزات و خیزشهای مردم بویژه از سالهای ۹۶ است که در خیزش ژینا به اوج خود رسید. همچنین تشدید بی سابقه فقر، تورم، بیکاری ، فساد و دهها عامل دیگر ناشی از بحران های اقتصادی در هماهنگی با بحران های اجتماعی و سیاسی است که به تشدید زنستیزی، ستم ملی ومذهبی ... منجر شده است. همه این مسایل بر نفرت از این نظام مرتجع و ضدمردی و بی اعتباری آن، برای اکثریت قاطع مردم افزوده است.
برخورد به نکات مثبت و منفی این خیزش، و یا برخورد به دستاوردها و کمبودها، پیشروی ها و عقب نشینی های آن، درستی ها و نادرستی های آن تنها به منظور درسگیری از این گنجینه مبارزاتی است، درسهایی که بتواند در خدمت به مبارزات آینده بکارگرفته شوند. بدون تردید این جنبش جوانب ناشناخته ای را درخود دارد که بررسی بیشتر و عمیق تر آن موکول به روشن شدن جنبه هایی دارد که هنوز آشکار نشده است. اما قبل از آن اگرمبارزات نظری، و بررسی های جدی و واقعی که عاری از پیشداوری های دگماتیستی و خالی از جانبداری های سکتاریستی، باشد و با نگاهی علمی به داده ها و واقعیت ها بپردازد می تواند نور و روشنایی بیشتری را بر مسیر راه پیشروی مبارزاتی که در راهند بیفکند.
حمید نوری، یکی از جلادان زندانیان سیاسی سال ۶۷، که پس از سفری به سوئد، دستگیر، محاکمه و به حبس ابد محکوم شده بود توسط دولت سوئد با جمهوری اسلامی مورد معامله قرار گرفت و با دو زندانی سوئدی که در زندان های جمهوری اسلامی بودند معاوضه شد. این خبر برای بسیاری شوک آور نبود و بسیاری از آنانی که با ماهیت امپریالیسم آشنا هستند، حتی انتظار داشتند که دیر یا زود چنین معامله ای صورت گیرد. …..در دنیای امپریالیستی همه چیز به کالا و سرمایه مبدل شده است و همه چیز را با چشم خرید و فروش مورد ارزیابی قرار می دهند. آزادی حمید نوری آنهم با این سرعت و بسیاری نمونه های دیگر بار دیگر نشان داد که هر گونه "حمایت" و یا "همدردی" کشورهای امپریالیستی با مردم ایران و یا مردم هر کشور دیگر در حقیقت، یک سرمایه گذاری امپریالیستی است.
کشته شدن ابراهیم رئیسی و امیر عبدالهیان وچند مقام دیگر منطقه ای و امنیتی در سانحه بالگرد در آذربایجان به همان اندازه که سردرگمی، بحران و هرج و مرج در درون رژیم را به همراه داشته سیلی از شادی و خوشحالی را در میان مردم ستمدیده و زخم خورده ایران برانگیخته است. این شادی ها از تضاد عمیقی بر می خیزند که میان یک حکومت جنایتکار با توده ها و بخصوص اقشار زحمتکش آن موجود است. از تضادی که باعث شده است عزای آنها رقص و شادی مردم باشد. از تضادی که باعث شده قهرمانان آنان جلادان بهترین فرزندان مردم باشد. از تضاد عمیقی برمی خیزد که ملت و حکومت را به مثابه دو دشمن در مقابل هم قرار داده که دره عمیقی از خون آنها را از هم جدا می کند.
اول ماه مه، روزجهانی کارگر را در شرایطی برگزار می کنیم که توده های زحمتکش و ستمدیده ما دو سال پر تلاطم مبارزاتی علیه رژیم جمهوری اسلامی را پشت سر نهاده است. در این دو سال زنان مبارزات پیشرو و الهام بخشی را علیه یکی از زن ستیزترین رژیم های تاریخ به پیش بردند و حمایت زنان ستمدیده و مردمان زحمتکش در عرصه جهانی را با خود همراه کردند.
جمهوری اعدامی برای بقاء خود راهی بغیر از اعدام و قتل مردم در مقابل خود نمی بیند به همین علت علیرغم مخالفت های شدید به کشتار جوانان از این طریق ادامه می دهد تا به رعب و وحشت در جامعه بیفزاید. در واقع جمهوری اسلامی اعدام را به ستون دیگری برای روی پا نگاه داشتن نظام پوسیده خود تبدیل کرده است.
آنچه که در مورد ۱۶ آذر روز دانشجو مسلم است، ارتجاع داخلی، چه جمهوری اسلامی و چه سلطنتی از آن وحشت و همزمان با آن دشمنی دارند. چرا که ۱۶ آذر روزی است که نه تنها با مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی بلکه با مبارزه علیه رژیم اسلامی و همچنین با مبارزات ضد امپریالیستی گره خورده است.
دست اشغالگران و بنیادگرایان مذهبی از فلسطین کوتاه
. آنچه که مسئله را در این روزها حساس تر می کند برخی از شهروندان در راستای این سیاست شونیستی جمهوری اسلامی و فاشیست های دست راستی و نژاد پرست قرار گرفته و به روشنی با صف دشمنان جامعه سمت گیری کرده و شرایط را برای جمهوری اسلامی مهیا کرده تا بر طبل سیاست های ارتجاعی و ضدانسانی خود بکوبد.
نیروهای حشد الشعبی بارها در سرکوب خونین زحمتکشان عراق، بویژه در سرکوب جنبش دانشجویی آن درسالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ امتحان پس داده اند. اینبار در ایران قرار است تجارب تروریستی و سرکوبگرانه خود را علیه دانشجویان بکار برند. قرار است آنان را به جان دانشجویان دخترو پسری که علیه حجاب اجباری مبارزه می کنند بیاندازند. آنان راعلیه دانشجویانی که برای رهایی و آزادی می جنگند بکار برند. آنان را برای مقابله با دانشجویانی که مصمم اند تا در تغییر اوضاع و شرایط کنونی نقش پیشرویی بگیرند، آماده کنند.
آنچه در واقع از جانب هواداران "خشونت پرهیزی" منع می شود انقلاب است و آنچه به نام "انقلاب" توسط این نیروها تبلیغ می شود چیزی نیست مگر تغییر رژیم یعنی تعویض یک باند در قدرت با باندی دیگر از طبقه حاکمه بدون آنکه تغییر اساسی در مناسبات تولیدی و اجتماعی حاصل گردد.
تا جایی که به توده های مردم برمی گردد، بخش های وسیع توده های مردم ومبارزین، فریب دغلکاری های امپریالیست ها را نخوردند اگر چه امروز باید بار سنگین همکاری نزدیک میان جمهوری اسلامی و امپریالیست های غربی و خدمت گزاری های اپوزیسیون چاکر منش راست به امپریالیست ها را بر دوش کشند.
شکی نیست که انقلاب موضوعی بسیار جدی است که برای عبور از این راه عظیم، سخت و پر پیچ و خمی که در پیش است باید به برنامه های ارائه شده روی کردی جدی و مسئولانه نشان داد.
درگیری نظامی در مرز افغانستان و ایران روز شنبه ۶ جوزا ( خرداد) در منطقه دوست محمد ولسوالی نیمروز و زابل پی آمدهای خطرناکی را ممکن است برای مردم در دو سوی مرز داشته باشد. این واقعه که کاملا اتفاقی نبود می تواند مردم دو کشور را در آتش جنگ ارتجاعی دیگری درگیر کند که هشیاری نیروهای سیاسی و توده های مردم در دو سوی مرز را می طلبد.
کارخانه ای که این روزها چوبه های دارش را برپا کرده است، با سرعت بیشتری کار می کند و جوانان را به جرم ابراز عقیده و یا شرکت در مبارزات حق طلبانه به پای چوبه های دار می برد یا هدف شلیک گلوله های خود قرار می دهد، زندانیان را تا خود مرگ شکنجه می کند، صحنه های خودکشی برپا می کند و یا از طرق دیگر به آدم کشی مشغول است. تنها در یک ماه گذشته نزدیک به صد نفر به اتهامات واهی به دار آویخته شده اند و حداقل ۵۰ نفر دیگر از جوانان مبارز در لیست اعدام قرار دارند.
اول ماه مه روزی پرافتخار برای پرولتاریا، روزی است که زحمتکشان جامعه و آنان که بار سختی های جهان را بردوش می کشند با پرچم سرخ شان به نمایش قدرت و اتحاد در خیابانها در سراسر جهان می پردازند. پرولتاریا در این روز می تواند که بر مبارزات افتخار آمیز و دستاوردهای فناناپذیر خود ببالد و با محکم ایستادن براین دستاوردهای با ارزش به پرواز برای صعود به قله های رفیع تر ادامه دهد و رسالت تاریخی برای ساختن جهانی عاری از ستم و استثمار و رهایی بشریت از شر کلیت نظام های استثماری را به انجام رساند.
هر تغییر رژیمی بغیر از یک انقلاب واقعی در نهایت نقطه اتکاء اش همان دستگاه دولتی و ماشین سرکوبش خواهد بود. به همین دلیل اساس همان دستگاه دولتی را حفظ خواهد کرد. در حالیکه برای تغییر در مناسبات و روابط استثمارگرانه باید کل دستگاه دولتی همراه با ماشین سرکوبش در هم شکسته شود. این آن قهر انقلابی است که توسط مردم به کار برده می شود. در آن شرایط می توان از انقلاب سخن گفت و آنگاه است که جامعه نوین و نیروهای تولیدی آن می توانند به شکل نوینی که در خدمت توده های مردم و نه استثمارگران، سازمان یابند. چنین انقلابی تنها با وجود رهبری پرولتاریا و مستقر شدن دولت پرولتری امکان پذیر است.
فرانسه به میدان مبارزات عظیم طبقات محروم جامعه و حمایت همه مردم از آن مبدل گشته. این تظاهرات در برخی از روزها به چندین میلیون نفررسیده است. این مبارزات کماکان ادامه دارد. بیش از۸۰ درصد مردم فرانسه از این اعتراضات حمایت میکنند. می توان گفت که کلیه اقشار کارگری از جمله کارگران بنادر ، حمل و نقل، انرژی، پاکبانان در سطح شهر و همچنین کارگران و کارکنان بیمارستانها،پرستاران، معلمان و حتی نوجوانان مدارس و ... در این مبارزات در گیرند.
اهمیت دارد که که این مسئله را در ابعاد ۱- داخلی ۲- منطقه ای ۳- جهانی بررسی کنیم. در این ارتباط به اهداف نیروهای درگیر و امکان موفقیت و موانعی که بر سر راه این اهداف وجود دارد بپردازیم. بدون شک نقطه مرکزی این بررسی رابطه و تاثیراتی است که می تواند بر خیزش انقلابی مردم ایران داشته باشد.
همه شواهد حاکی از آن است که دست هایی مرموز و فراتر از یک گروه در کاراست. این یورشی همه جانبه علیه نقش زنان در جامعه در شرایط کنونی است که از ضربه زدن به آموزش دختران در مدرسه آغاز شده و کمپینی است گسترده علیه زنان و طالبانی کردن جامعه. از این نظر اهدافی استراتژیک را در بر دارد.
در یک هماهنگی میان این جریانات و رسانه های جمهوری اسلامی، لغت انقلاب و انقلابی تنها برای گردانندگان جمهوری اسلامی و جناح اصول گرای آن رزرو شده بود. اما هنگامی که زنان و مردان جوان در خیزش انقلابی اخیر و مبارزات شجاعانه اشان راه حل انقلاب را به میان گذاردند، ناگهان طرفداران قلابی انقلاب که سال ها علیه انقلاب فریاد می زدند یکی پس از دیگری رنگ عوض کردند. تا جایی که امروز سلطنت طلبان و تلویزیون های وابسته به آنها و وابسته به امپریالیست ها به "انقلابیون" دو آتشه ای مبدل شده اند. در همان حال این نیروها تلاش دارند که مفهوم معوجی از انقلاب داده و آن را به تغییر رژیم تقلیل دهند.
قصد عمده این نوشته بررسی ریشه های خشونت دولتی و دیگر خشونت های رایج در جامعه به مثابه یک معضل اجتماعی کنونی و همچنین مفهوم قهر انقلابی است. این نوشته همچنین تلاش می کند که از چنین منظری به برخی نظرات مطرح در این موارد پرداخته و راه اصلی مقابله با این خشونت را پیش گذارد. بخش -۱ این مجموعه شامل نکانی در مورد درک، مفهوم و ریشه خشونت و همچنین خشونت دولتی است.
. ویرانی‌های شکل گرفته نتیجه ساخت بناهای ریاضت کشیده است. نتایج دزدی آهن و سیمان و دانش از استقامت ساختمان ها است. بشر اگر نتوانسته جلوی زلزله را بگیرد اما با دانش و علم می تواند از زیان ها و خسارات انسانی و مالی ناشی از آن بشدت بکاهد. بشر قرن‌هاست که دانش ساخت بناهای ضد زلزله را داراست. بشردانش ساختن ساختمان هایی که توان مقاومت در برابر زلزله های ۱۰ ریشتری را هم داشته باشند، داراست
با توجه به این شرایط حالا رضا پهلوی با سه اصل " حقوق بشر، دمکراسی و جدایی دین از حکومت و یک پارچگی کشور" به میدان آمده است تا ظاهرا همه را "متحد" کند. اما در اصل با موضوع "وکالت" تلاش دارد تا جنبش مردم ایران را تکه پاره کند. تلاش دارد وحدت مردم در این مبارزه را که به قیمت ۴۳ سال ستم و استثمار و دهها سال مبارزه بدست آمده است، زن، مرد، کرد، بلوچ و عرب ،.... را متحد کرده تا یکپارچه در کف خیابان بجنگند متفرق کند. به عبارت دیگر پتانسیل این "وکالت" ایجاد دو و یا چند دستگی در صفوف متحد مردم و فراهم کردن شرایط برای سرکوب مبارزات مردم است و بس. کاری که جمهوری اسلامی نتوانست در این چهارماه گذشته انجام دهد.
در این دوره خیزش انقلابی، بسیاری از باید ها و خط قرمز های تعیین شده ضد زن جمهوری اسلامی توسط دانشجویان زن و مرد زیر پا گذاشته شد و به فضای مبارزاتی و انقلابی نه تنها در دانشگاه ها بلکه در کل جامعه دمید.
که اینبار هم سردمداران حکومت شکنجه و اعدام، شکست سخت دیگری متحمل شدند وشکستی بر شکست های دیگرشان افزوده شد. نه به این دلیل که تیم فوتبال شکست خورد بلکه به این دلیل که مردم در ارتباط با مسابقه فوتبال دست جنایتکاران حاکم را خواندند و نه تنها در دام دغلکاری های نقشه مند آنها نیافتادند بلکه در کل جهت گیری صحیح و درستی را برگزیدند. مردم با شکست طلبی " تیم ملی" فوتبال در این مسابقات، نقشه حکومت را خنثی کردند. حرکتی از خود نشان دادند که تاریخ نمونه آن را در عرصه مسابقات جهانی ندیده و یا حداقل خیلی کم دیده است.
در حالیکه مردم در کف خیابان علیه دیکتاتوری و علیه ستمگر چه شاه باشه چه رهبر شعار می دهند، این دیدار ها از طرف عناصری که تلاش می کنند خود را طرفدار و نماینده مبارزات و خیزش انقلابی مردم نشان دهند با ستمگران جهانی به چه معنی است؟ آیا اینان واقعا طرفدار مبارزات مردم هستند ؟ و یا اینکه در تلاشند جایی برای خود در میان آلترناتیو های امپریالیستی رزرو کنند؟ و یا اینکه در تلاشند تا ستمگران و استثمارگران امپریالیستی را ناجی وحامی مردم جا بزنند؟ هر سه حالت فرقی به حال مردم و اهداف انقلابی شان ندارد. چرا که این دارودسته در تلاشند تا خیزش انقلابی مردم را به حراج بگذارند و سناریوی انقلاب ۵۷ و یا سناریویی از آن قبیل را برای به قدرت رساندن یک مشت ستمگر و استثمار گر دیگری تکرار کنند.
شعار " اتحاد، مبارزه ، پیروزی" بارها در خیزش کنونی در اعتراضات از طرف مردم در شهرهای مختلف و توسط دانشجویان در دانشگاههای مختلف سر داده شده است. این تنها یک احساس نیست بلکه از یک ضرورت بر می خیزد. ضرورتی که بدون آن سرنگونی انقلابی را غیرممکن می سازد.
ورود این نوجوانان به مثابه یک دسته و گروه پرشور تاثیری کیفی در جنبش مردم داشته و ویژه گی های برجسته ای به این خیزش داده است.
ما کمونیست های انقلابی این کشتار جنایتکارانه و فشارهای خفقان آور جمهوری اسلامی در بلوچستان را با شدیدترین لحن محکوم می کنیم و در شرایطی که سرتاسر جامعه ایران ملتهب و در طب مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می سوزد این شرایط را زمینه ساز فرصتی برای قدم برداشتن درجهت ایجاد حکومت مردم بر مردم و دولت پرولتری می دانیم چرا که رهایی واقعی در چنین مسیری میسر است.
شکی نیست که نمایندگان طبقات استثمارگر چه در درون رژیم و چه خارج از رژیم مترصد فرصت اند و تلاش های بی حد و حصری دارند تا همچون سال ۵۷ بر مبارزات و انقلاب مردم سوار شوند آنرا به بیراهه برند و بازهم انقلاب را سقط کنند. اما قاطعیت و رادیکالیسم مبارزات توده های مردم بخصوص مبارزات زنان و مردان جوان این فرصت را تا این لحظه به آنان نداده است. علیرغم تلاش رسانه های وابسته به امپریالیست ها که در تلاش اند تا این مبارزات را به نوعی با نیروهای وابسته ای همچون رضا پهلوی ویا امثالهم ارتباط دهند، اما مبارزات سهمآگین مردم چنین جایی را باز نکرده است. از طرف دیگر شعارهای متمرکز علیه دیکتاتوری و ستمگران از جمله "مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" در برخی از شهرهای ایران نیز این رسانه های وابسته را در خماری نگاه داشته است.
همه می دانند که موضوعی فراتر از اختلاس و یا فساد و یا عامل آن است. موضوعی مربوط به کل نظام حاکم در ایران است. خامنه ای و بیت او بیش از هر کس و نهاد دیگری در ایران می دانند که غارت اینگونه ای منابع در کجاها انباشت می گردند. رژیم جمهوری اسلامی، رانت، دزدی و فساد را در ساختار خود نهادینه و سیستماتیک نموده است. این دزدی های نجومی یا به عبارت دیگر چپاول و غارت مکرر در یک چارچوب حقوقی، ایدئولوژیک، سیاسی و امنیتی صورت گرفته که هر روز بر حدت و شدت آن افزوده می گردد.
تغییر مرکز مبارزات توده ای به شهرهای کوچک تر بیان تغییرات سیاسی و اقتصادی در سطح جامعه است که به همراه خود تغییراتی در ماهیت مبارزات از جمله اقشار تشکیل دهنده مبارزات و در نتیجه تغییراتی در اهداف و شعارها و خواسته های مبارزاتی را به همراه داشته است.
بررسی مختصری از موقعیت طبقه کارگر در افغانستان و ایران در پرتو تحولات اقتصادی جهان
مردم دنیا هم چنان از اشغال افغانستان توسط شوروی امپریالیستی در اوایل دهه ۸۰ و سپس امپریالیست های غربی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۱ و اشغال عراق توسط امپریالیسم آمریکا و متحدینش و جنگ های بیشمار دیگری که در اقصی نقاط جهان به پا شده و عواقبی که این جنگ ها در بر داشته اند در رنج و عذاب اند. اینک اشغال گری دیگری از جانب امپریالیسم روس بر مردم دنیا تحمیل شده است. جنگی که باردیگر رنج و عذاب آن بر دوش مردم زحمتکش قرار خواهد گرفت، جنگی که نتیجه حدت تضاد میان امپریالیست های غربی و شرقی و تمایل و اشتهای جنگ طلبانه آنها در خدمت و برای منافع غارتگرانه و توسعه طلبی شان است.
ما به همراه نیروهای انقلابی و مترقی مخالف جنگ و اشغالگری نیز این حرکت اشغالگرانه امپریالیسم روسیه را به شدت محکوم می کنیم. ما همچنین حرکات اشغالگرانه و تحریک آمیز و جنگ افروزانه امپریالیسم روسیه و امپریالیست های غربی را که به خاطر رقابت و منافع امپریالیستی خود هر دم در یکی از کشورهای جهان مانند افغانستان، عراق، سوریه و حالا در اوکراین آتش جنگ را می افروزند محکوم می کنیم.
به همین علت مردم توجیهات مزخرف اقتصادی و ارتجاعی مذهبی و همچنین خرافی که تلاش می کنند در میان مردم بپراکنند را مثل «خدا ما را به خاطرگناهان مان تنبیه می کند»، یا «بی حجابی زنان باعث خشکسالی است» و یا اینکه «تظاهرات در مقابل اراده خدا نمی تواند کاری انجام دهد، بلکه باید دعای باران خواند» به پشیزی نمی خرند.

در چنین شرایط حساسی وظیفه نیروهای آگاه نه تنها تلاش برای آگاه کردن طیف های وسیعی از مردم به مختصات جامعه ای بهتر بلکه ارتقاء سطح مبارزات و تلاش برای به هم پیوند زدن صدای زنان، جوانان، کارگران، کشاورزان، معلمان و همه زحمتکشان و تمامی آنانی که خواهان سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می باشند، در گوشه و کنار جامعه می باشد.
اهمیت این تنش نه تنها به این دلیل که این تنش بیان مجموع تضادهایی است که درابعاد داخلی و منطقه ای به هم گره خورده و یا انباشته شده است و بصورت تنش و بحرانی در رابطه با آذربایجان بروز کرده است بلکه مهمتر از آن انعکاسی است از تحولات ژئو پلتیکی در منطقه که موقعیت جمهوری اسلامی در شرایط کنونی و احتمالن روند آن را نشان می دهد.
اگر چه سرکوب در کردستان یک سیاست دائم رژیم جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدنش بوده اما تشدید و گسترده گی دوباره آن در چند ماه اخیر بیان از تغییر و تحولاتی دارد که رژیم جمهوری اسلامی نسبت به آن حساس بوده و از طرف دیگر از آن احساس خطر می کند.
اوضاع خوزستان مدت هاست که پرتلاطم است و تنش های عدیده ای بخصوص در یک دهه گذشته در خوزستان در جریان بوده است. تنش هایی که از مقاومت و مبارزه مردمی در مقابل ستم های ملی و تبعیض گرفته تا اعتراض به عدم رسیدگی در مقابل سیل و پاندمی کرونا، از بیکاری و فقر گرفته تا از دست رفتن زمین ها و دام هایشان….ناشی می شده است.
اعتصاب کارگران پیمانی صنعت نفت مبارزه ای است بین استثمار شوندگان و استثمارگران. مبارزه ای بین آنانی که غیر از فروش نیروی کار خود هیچ چیز ندارند و آنانی که همچون زالو از خون کارگران و مردم می مکند.
سوال این است که چرا حکومت برعکس دوره های قبل آن چنان تنور انتخابات را گرم نکرد؟ حتی تلاشی برای حفظ ظاهرهم نکرد؟
بدون شک کمبودهای بسیاری در جنبش ها و مبارزات کنونی موجود است اما عدم وجود یک نیروی کمونیستی واقعی که بتواند با متدی صحیح و مبتنی بر ماتریالیسم دیالکتیک نقشه راه را ترسیم و ملزومات به اجرا گذاردن آن را فراهم کند، در راس این کمبودها قرار دارد.
اعدام های جمهوری اسلامی و اعدام در کل، این قتل عمد وحشیانه و قرون وسطایی حکومتی باید هر چه سریعتر متوقف گردند. ایران از نظر شمار اعدامها بعد از چین باجمعیتی در حدود ۱٫۵ میلیارد، مقام اول را در جهان دارد.
کتاب "پاکسازی قومی فلسطین" نوشته ایلان پاپه اثری است تحقیقی - تاریخی که بریکی از هولناک ترین جنایات تاریخ بشر آنچه که به نکبه معروف است، روشنی می افکند و پیش زمینه های بوجود آمدن آن را مورد بررسی قرار می دهد. ادامه دار بودن این جنایات که امروز همچنان در فلسطین در ابعاد بی سابقه در حال وقوع است بر اهمیت این اثر می افزاید و خواندن آنرا برای یافتن حقایق تاریخی از میان انبوه بی شماری از تحریفات ارتجاعی امپریالیستی الزام آور می کند.
قسمت ششم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+ خیزش ژینا علیرغم فداکاری ها، قهرمانی های و جسارت اقشار گوناگون جامعه بویژه زنان و همچنین دستاوردهایی که در بر داشت با محدودیت های جدی روبرو شد که مانعی برای پیشروی و دستیابی به تغییرات مهم و رادیکال در جامعه بودند و باید از سر راه برداشته شوند. خیزش ژینا نشان داد که جانفشانی ها و قهرمانی ها و شجاعت و جسارت برای پیروز شدن و دست یافتن به اهداف انقلابی اگر چه لازم و ضروری است اما کافی نیست. با دریدن دیواره های این محدودیت ها و از سر راه برداشتن برخی از مهم ترین موانع و تلاش ها برای رفع کمبودها، تغییری رادیکال و ریشه ای در جامعه ممکن است. خیزش ژینا این دستاورد را نیز داشت که بر برخی از این محدودیت ها، موانع و کمبودها در مقابل خیزش انقلابی نور بیفکند. برای احترام به این دستاورد و هزینه سنگینی که با خون جانباختگان و زندان و شکنجه تعداد وسیعی از مبارزین انجامیده است باید تلاش کنیم که این محدودیت ها، موانع و کمبودها را مورد بررسی قرار دهیم و برای رفع آنان بکوشیم.
سرانجام دیکتاتوری فاشیستی خاندان اسد که برای حفظ قدرت خود در سوریه حمام خون براه انداخته بود، سرنگون شد. این مسئله باعث شادی و سرور میلیون ها مردم ستمدیده سوریه شده است که بار اصلی جنایات دوران اسد را بدوش کشیده اند .پس از اسد معجونی از نیروهای سیاسی بنیادگرای اسلامی و جهادی وابسته به امپریالیستهای غربی و قدرتهای ارتجاعی منطقه با کمک و تبانی آنها به قدرت رسانده شده اند. هنوز سه روز از فرار اسد نگذشته بود که آمریکا بیش از ۷۵ بار خاک سوریه را به بهانه " مبارزه بر علیه داعش" بمباران کرد. ترکیه، به بمباران و اشغال مناطق کردنشین به منظور « مبارزه بر علیه پ کا کا» پرداخت، اسرائیل با نزدیک به ۳۵۰ عملیات هوایی ( که تا بحال نزدیک به ۸۰۰عملیات رسیده) ، به بمباران هوایی برای نابودی کلیه امکانات نظامی به جا مانده از رژیم اسد که شامل از بین بردن تمامی تاسیسات نظامی، انبارهای سلاحهای شیمیایی، نابودی بنادر نظامی و کلیه ناوگان دریایی پرداخته و همزمان تانک‌ ها و زره پوش هایش را از مرزهای ارتفاعات جولان بسمت دمشق به حرکت درآورده است بخش هایی از خاک سوریه را تصرف کرده و نیروهایش تا ۲۴ کیلومتری دمشق پیشروی کرده اند! البته تحت این عنوان که می خواهند از افتادن سلاحها بدست «حزب الله و تروریست‌ها و جهادی ها» جلوگیری نمایند.
قسمت هشتم از سلسله مقالات در رابطه با جمع بندی از خیزش زن زندگی آزادی+نمی توان از خیزش زن زندگی آزادی (ژینا)جمعبندی کرد و به چگونگی و عملکرد نیروهای چپ در این خیزش هرچند بصورت مختصر و اجمالی نپرداخت. نیروهای چپ و کمونیست در یک قرن گذشته یکی از نیروهای مهم و مطرح جنبش های اجتماعی در بسیاری کشورهای جهان بوده اند و در موارد متعددی در رهبری این جنبش ها قرار داشته اند و دو انقلاب بزرگ چین و روسیه تحت رهبری کمونیست ها به پیروزی رسیده و هریک چندین دهه تا مقطع کودتا و به قدرت رسیدن رویزیونیست ها در دهه ۵۰ میلادی در اتحاد شوروی و دهه ۷۰ در چین،در ساختن سوسیالیسم و در مسیر رسیدن به جامعه کمونیستی پیشروی کردند. در ایران نیز جنبش چپ بویژه در دوران انقلاب ۵۷ و در دوسال اول حکومت جمهوری اسلامی تا مقطع قتل عام زندانیان سیاسی در سال های ۶۰ از نیروهای مطرح سیاسی بود. اما جنبش چپ ایران به دنبال سرکوب های وحشیانه جمهوری اسلامی و مجموعه ای از عوامل داخلی و بین المللی در یک بحران قرار گرفت. در اینجا هدف بررسی بحران جنبش چپ و یا جنبش کمونیستی نیست اما، عملکرد نیروهای چپ و برخورد آن به خیزش ژینا را نمی توان خارج و مستقل از این بحران نگریست. بعلاوه واکنش ضعیف نیروهای چپ و منتسب به کمونیسم در آغاز و فرایند تحولات خیزش زن زندگی آزادی (ژینا) نشان می دهد که جنبش چپ ایران همچنان در این بحران به سر می برد. این مسئله نیز از این نظر قابل تامل است که خیزش های متوالی از سال ۸۸ بویژه خیزش های دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش ژینا نه تنها آزمایشی برای نیروی چپ بود بلکه شرایط و زمینه را برای جهش ها در زمینه ایدئولوژیک – سیاسی و سازماندهی و امکان بیرون آمدن از این بحران را فراهم کردند.