تحلیلی-تئوریک

قسمت نهم و پایانی از سلسله مقالات در رابطه با جمع بندی از خیزش زن زندگی آزادی+تلاش کردیم که با اتکاء به واقعیت ها و نه بر مبنای جهت گیری ها و یا آرزوها با اتکاء به علم انقلاب و ماتریالیسم دیالکتیک و با رجوع به نقاط قوت و ضعف خیزش و همچنین نقاط قوت و ضعف دشمن، جمعبندی نسبتا مفصلی را در مورد خیزش زن زندگی آزادی ارائه دهیم . اما این جمعبندی نه در خود و نه برای خود بلکه هدفش درسهایی است برای ادامه نبرد. برای ادامه گسست ها از اشتباهات گذشته، رفع کمبودها و ادامه پیشروی هایی که از دیماه ۹۶ آغاز شد و در این خیزش ادامه یافت. خیزش زن زندگی آزادی پیروز نشد، اما دستاوردهای مهمی را به همراه داشت که نه تنها برای ثبت در تاریخ باقی خواهد ماند بلکه فراتر از آن برای ادامه نبرد و پیروزی نهایی در جنگی که با دستگاه ستم و استثمار آغاز شده حیاتی است، این خیزش شکست نخورد اما کمبودها و ضعف هایی داشت که مانع پیروزی آن شد. این دیالکتیک مبارزه و زندگی است که بر این مسئله آگاه باشیم که این خیزش نبردی بود از پروسه تکاملی جنگی که میان مردم و جمهوری سلامی آغاز شده و ادامه دارد. خیزش زن زندگی آزادی (ژینا) سهمناک ترین نبردی بود که جمهوری اسلامی تا بحال تجربه کرده و ضربات جبران ناپذیری را از آن متحمل شد و پایه های آن را لرزانتر از پیش کرده است.

قسمت هفتم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+
شناخت از دشمن
پایگاهی را که رژیم با استفاده از اسلام و اعتقادات مردم و همچنین نفرت مردم از دیکتاتوری شاه و وابستگی اش بدست آورده بود عمدتن از دست داده است. مسئله دین و اسلام در کل ضربه مهمی در جامعه خورده در نتیجه مهمترین سلاح ایدئولوژیک رژیم خنثی یا در میان اکثریت مردم بی اثر شده است. جمهوری اسلامی علیرغم وابستگی اش به امپریالیست ها، به خاطر بند بازی میان کمپ های امپریالیستی از اعتماد امپریالیست ها نیز برخوردارنیست. بنابراین جمهوری اسلامی به سرکوب و نیروی سرکوب اش متکی است. اما علاوه بر آن، رژیم جمهوری اسلامی در چند دهه حکومت توانسته از توانایی های معینی برخوردار شود که اگر نادیده گرفته شوند باعث کم بهایی به قدرت دشمن می شود و انتظار سقوط رژیم و پیروزی زودرس بالا می رود. این یکی از اشتباهات و تجارب مهم خیزش ژینا است.

قسمت پنجم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+
دستاوردها و پیشروی های خیزش ژینا به تغییرات مهمی در ساختار سیاسی قدرت نیانجامید، اما دستاوردهای دگرگون کننده تفکری، اجتماعی و سیاسی را برای جامعه به همراه داشت. این دستاوردها و تاثیراتش حتی اگر بلند مدت نباشند تسهیل کننده تغییرات انقلابی در خیزشهای آتی خواهند بود، که به آنها خواهیم پرداخت

آیا تحلیل رفتن شدید سلاح دین به مثابه ایدئولوژی حاکمیت به معنی خلع سلاح جمهوری اسلامی از نظر ایدئولوژیک است؟ و دیگری آیا شکاف نسلی اساسن ارتباطی با ایدئولوژیک نبودن خیزش ژینا داشت؟ و اگر ربط داشت این ارتباط چگونه بود. تلاش این است که به آنچه که در بطن واقعیت و در پس ظواهر قرار دارد بنگریم.

این نوشته از جمله سلسله مقالاتی است که در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد آن منتشر می شود. حجاب اجباری نقشی محوری در خیزش ژینا داشت، چرا که از ماه ها قبل جامعه حول حجاب اجباری بشدت متشنج و ملتهب شده بود، ژینا به خاطر حجاب توسط حکومت به قتل رسید، زنان و نوجوانان دختران در این خیزش حجاب های خود را سوازندند، رژیم را در اکثر مناطق حتی در بسیاری از مناطق سنتی بر سر حجاب به مصاف طلبیدند و یا بدون حجاب بر سر سکوها رفتند و نقش پیشتازی در این جنبش را به عهده گرفتند.

برخورد به نکات مثبت و منفی این خیزش، و یا برخورد به دستاوردها و کمبودها، پیشروی ها و عقب نشینی های آن، درستی ها و نادرستی های آن تنها به منظور درسگیری از این گنجینه مبارزاتی است، درسهایی که بتواند در خدمت به مبارزات آینده بکارگرفته شوند. بدون تردید این جنبش جوانب ناشناخته ای را درخود دارد که بررسی بیشتر و عمیق تر آن موکول به روشن شدن جنبه هایی دارد که هنوز آشکار نشده است. اما قبل از آن اگرمبارزات نظری، و بررسی های جدی و واقعی که عاری از پیشداوری های دگماتیستی و خالی از جانبداری های سکتاریستی، باشد و با نگاهی علمی به داده ها و واقعیت ها بپردازد می تواند نور و روشنایی بیشتری را بر مسیر راه پیشروی مبارزاتی که در راهند بیفکند.

سایت منجنیق در فلاخن شماره ۲۴۹ خود که بصورت نسخه پی دی اف بدست ما رسیده به نوبه خود با طرح سئوال « با حماس چه کنیم» تلاش کرده نقطه نظرات خود را در رابطه با نسل کشی در فلسطین و نیروهای درگیر در آن بیان کند. ما نیز در پرتو نقد این نوشته تلاش داریم به سئوالاتی که در مقدمه این نوشته طرح شده است پاسخ گوئیم. فلاخن مخاطبان و نیروهای چپ را به اجتناب از بحث های سلبی فرا می خواند و به واقع گرایی و بحث های ایجابی دعوت می کند. این که باید از واقعیت ها آغاز کرد امر مثبتی است، اما به واقعیات نه آن گونه که در ظاهر هستند، بلکه باید به درون آن نفوذ کرد، تضاد های واقعی را با روش دیالکتیکی بیرون کشید و در ارتباط با محیط پیرامون مورد بررسی قرار داد. فلاخن برای پاسخ به اینکه «با حماس چه کنیم؟» تلاش می کند با مقدمه های طولانی و بحث های حاشیه ای و پیچاندن مسایل حرف خود را بصورت ناروشن و متناقص بیان کند.

موقعیت کردستان سوریه و روژآوا که بصورت خودگردان توسط نیروهای دموکراتیک سوریه (اس دی اف SDF) اداره می شود، در خطر جدی قرار گرفته است. دیدار وزیر خارجه ترکیه هاکان فیدان و احمد الشرع ( محمد جولانی) رئیس حکومت جدید سوریه عمدتا حول مسئله روژآوا و تدارک برای جنگ علیه کردستان رقم خورد و پیامی تهدید آمیز برای کردستان را به همراه دارد. این که تحولات کردستان چگونه رقم خواهد خورد، به عوامل و متغیرهای بسیاری بستگی دارد. از یک طرف پیچیدگی تضادهای موجود در منطقه خاورمیانه را باخود همراه دارد و از طرف دیگر این تضادها با تضادهای پیچیده ای در خود سوریه و منطقه گره خورده است. تضادهایی که مردم این خطه را در بیش از یک دهه درگیر و اسیر جنگ های خانمانسوزی کرده است و می تواند هم چنان ادامه یابد.

قسمت چهارم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+
جمهوری اسلامی عمده ترین و مهمترین دشمن خیزش ژینا بود اما تنها دشمن آن نبود. بدتر اینکه برخی از عناصر و نیروهایی که خود را مدافع خیزش می نامیدند، از دشمنان قسم خورده خیزش ژینا بودند و در نظر داشتند که جهت این خیزش را به سوی اهداف فرصت طلبانه و مرتجعانه خود منحرف کنند. بحث فعلا بر سر نیروهای امپریالیستی و خارجی نیست کمی بعد به آنها خواهیم پرداخت. خیزش ژینا یک دست نبود، و این مسئله ای غیره منتظره نبود، هیچ خیزشی و هیچ جنبشی یک دست نیست . مردم و گروه های اجتماعی ممکن است از زوایای مختلف و یا از زاویه منافع خود به یک خیزش بپیوندند. اما چیزی که در مورد این خیزش خودنمایی می کرد، گروه هایی که هیچگونه همدلی با خیزش نداشتند اما تلاش داشتند با استفاده از امکاناتی که در اختیار داشتند، جهت خیزش را به سمت اهداف ارتجاعی و فرصت طلبانه خود منحرف کنند.

قسمت ششم از سلسله مقالات در رابطه با جمعبندی از خیزش ژینا به مناسبت دومین سالگرد+
خیزش ژینا علیرغم فداکاری ها، قهرمانی های و جسارت اقشار گوناگون جامعه بویژه زنان و همچنین دستاوردهایی که در بر داشت با محدودیت های جدی روبرو شد که مانعی برای پیشروی و دستیابی به تغییرات مهم و رادیکال در جامعه بودند و باید از سر راه برداشته شوند. خیزش ژینا نشان داد که جانفشانی ها و قهرمانی ها و شجاعت و جسارت برای پیروز شدن و دست یافتن به اهداف انقلابی اگر چه لازم و ضروری است اما کافی نیست. با دریدن دیواره های این محدودیت ها و از سر راه برداشتن برخی از مهم ترین موانع و تلاش ها برای رفع کمبودها، تغییری رادیکال و ریشه ای در جامعه ممکن است. خیزش ژینا این دستاورد را نیز داشت که بر برخی از این محدودیت ها، موانع و کمبودها در مقابل خیزش انقلابی نور بیفکند. برای احترام به این دستاورد و هزینه سنگینی که با خون جانباختگان و زندان و شکنجه تعداد وسیعی از مبارزین انجامیده است باید تلاش کنیم که این محدودیت ها، موانع و کمبودها را مورد بررسی قرار دهیم و برای رفع آنان بکوشیم.

قسمت هشتم از سلسله مقالات در رابطه با جمع بندی از خیزش زن زندگی آزادی+نمی توان از خیزش زن زندگی آزادی (ژینا)جمعبندی کرد و به چگونگی و عملکرد نیروهای چپ در این خیزش هرچند بصورت مختصر و اجمالی نپرداخت. نیروهای چپ و کمونیست در یک قرن گذشته یکی از نیروهای مهم و مطرح جنبش های اجتماعی در بسیاری کشورهای جهان بوده اند و در موارد متعددی در رهبری این جنبش ها قرار داشته اند و دو انقلاب بزرگ چین و روسیه تحت رهبری کمونیست ها به پیروزی رسیده و هریک چندین دهه تا مقطع کودتا و به قدرت رسیدن رویزیونیست ها در دهه ۵۰ میلادی در اتحاد شوروی و دهه ۷۰ در چین،در ساختن سوسیالیسم و در مسیر رسیدن به جامعه کمونیستی پیشروی کردند. در ایران نیز جنبش چپ بویژه در دوران انقلاب ۵۷ و در دوسال اول حکومت جمهوری اسلامی تا مقطع قتل عام زندانیان سیاسی در سال های ۶۰ از نیروهای مطرح سیاسی بود. اما جنبش چپ ایران به دنبال سرکوب های وحشیانه جمهوری اسلامی و مجموعه ای از عوامل داخلی و بین المللی در یک بحران قرار گرفت. در اینجا هدف بررسی بحران جنبش چپ و یا جنبش کمونیستی نیست اما، عملکرد نیروهای چپ و برخورد آن به خیزش ژینا را نمی توان خارج و مستقل از این بحران نگریست. بعلاوه واکنش ضعیف نیروهای چپ و منتسب به کمونیسم در آغاز و فرایند تحولات خیزش زن زندگی آزادی (ژینا) نشان می دهد که جنبش چپ ایران همچنان در این بحران به سر می برد. این مسئله نیز از این نظر قابل تامل است که خیزش های متوالی از سال ۸۸ بویژه خیزش های دیماه ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش ژینا نه تنها آزمایشی برای نیروی چپ بود بلکه شرایط و زمینه را برای جهش ها در زمینه ایدئولوژیک – سیاسی و سازماندهی و امکان بیرون آمدن از این بحران را فراهم کردند.