در مورد آزادی حمید نوری توسط امپریالیسم سوئد:

در جاییکه " حمایت" سرمایه است!

حمید نوری، یکی از جلادان زندانیان سیاسی سال ۶۷، که پس از سفری به سوئد، دستگیر، محاکمه و به حبس ابد محکوم شده بود توسط دولت سوئد با جمهوری اسلامی مورد معامله قرار گرفت و با دو زندانی سوئدی که در زندان های جمهوری اسلامی بودند معاوضه شد. این خبر برای بسیاری شوک آور نبود و بسیاری از آنانی که با ماهیت امپریالیسم آشنا هستند، حتی انتظار داشتند که دیر یا زود چنین معامله ای صورت گیرد. بخصوص وقتی که در چند ماه پیش دولت بلژیک دو زندانی را که در حین تدارک برای بمب گذاری در محل تجمع ایرانیان مخالف رژیم بودند را دستگیر، محاکمه و به زندان های طولانی محکوم کرده بود، با جمهوری اسلامی معامله کرد.  اما اینها تنها نمونه ها نبوده اند نمونه های بیشتری از این معامله گری ها میان دولت های اروپایی و جمهوری اسلامی بر سر تروریست های جمهوری اسلامی را شاهد بوده ایم. دولت فرانسه چندین بار آدمکشان حرفه ای جمهوری اسلامی را  از جمله قاتلان  شاپور بختیار و یکی از دستیارانش را که بصورت فجیحی در قلب فرانسه به قتل رسانده بودند با جمهوری اسلامی معامله کرد. علاوه بر آن هزاران معامله  دیگر در خفا و در پشت پرده علیه منافع مردم ایران و یا علیه مخالفین و مبارزین  و نیروهایی که علیه جمهوری اسلامی مبارزه می کنند توسط دولت های غربی صورت گرفته است.  در ارتباط با این معامله گری بر سر خون جوانان آنچه بیش از همه اهمیت دارد، ماهیت امپریالیسم، و دمکراسی های امپریالیستی است.

یکم اینکه دستگاه های قضایی، اجرایی و قانونگذاری و امنیتی  این کشورها اگر چه ممکن است در محدوده های معینی از استقلال برخوردار باشند، اما این استقلال تا زمانی است که موقعیت و منافع امپریالیستی حاکم در میان نباشد. این دستگاهها اجزاء یک سیستم هستند و عملا در خدمت منافع این سیستم عمل می کنند. بنابراین بهتر است که در مورد استقلال این دستگاهها اغراق نکرد و به توهم نسبت به این سیستم امپریالیستی دامن نزد.

در دنیای امپریالیستی همه چیز به کالا و سرمایه مبدل شده است و همه چیز را با چشم خرید و فروش مورد ارزیابی قرار می دهند. آزادی حمید نوری آنهم با این سرعت و بسیاری نمونه های دیگر بار دیگر نشان داد که هر گونه "حمایت" و یا "همدردی" کشورهای امپریالیستی با مردم ایران و یا مردم هر کشور دیگر در حقیقت، یک سرمایه گذاری امپریالیستی است. تنها در ماه دسامبربود که استیناف حمید نوری در دیوان عالی کشور سوئد رد شد احتمالا تا در معامله با جمهوری اسلامی دست بالاتری را داشته باشد.

این معامله انجام شد، حمید نوری آزاد گردید، اما بدون شک این اتفاق می تواند عامل ناامید کننده ای برای آنانی باشد که با محاکمه کردن و محکوم شدن  نوری توسط دستگاه قضایی امپریالیسم سوئد به وجد آمده و نسبت به امپریالیسم سوئد متوهم و در ایجاد توهم نسبت به ماهیت امپریالیستی این کشور نیز سهیم بوده اند.  اما آنچه مهم است، لزوم دارد بر این واقعیت تاکید دوباره ای نهاده شود که  امپریالیست ها  خود به نوعی همکار جمهوری اسلامی بوده و سهم مهمی در اعمال ستم ها بر مردم دارند. سهم آنها تنها به ارسال و فروش انواع و اقسام دستگاه های الکترونیکی برای کنترل امنیتی و یا  سلاح کشتار مردم ختم نمی شود و یا تنها سود بردن از معاملات تجاری پر سود با جمهوری اسلامی نیست. آنچه از آنها مهمتر است نقشی است که امپریالیست ها و امپریالیسم جهانی در ایجاد جهان کنونی  دارند، جهانی  که زمینه مساعدی را برای فوق استثمار در کشورهای تحت سلطه ایجاد می کند. چرا که "دمکراسی های بورژوایی" تنها با آغشته بودن دستانشان در خون مردم ستمدیده در کشورهای تحت سلطه است که سودهای فراوانی را به این کشورها سرازیر می کنند. و این فوق سودهاست که دمکراسی های مشروط و نیم بند را در کشورها سرمایه داری امپریالیستی ممکن می سازد.  بدون فوق استثماری که با جنگ و اشغال و تهدید، به کشورهای تحت سلطه و جهان سوم تحمیل می شود، چنین دمکراسی نیم بند و محدودی در خود کشورهای سرمایه داری ممکن نیست. این دمکراسی های نیم بند و رفاه نسبی ه رشوه ای به مردم  کشور خود در ازای حفظ ثبات.

جنگ ها، اشغالگری ها ، نسل کشی ها، ستم ها  استثمار در کشورهای تحت سلطه همه در خدمت، حفظ  منافع جهانی امپریالیستهاست تا بتوانند استثمار در سطح جهانی را به پیش ببرند.

پس چگونه می توان به چنین دمکراسی هایی اعتماد کرد که در جانب مردم باشند و یا عدالت درحق زندانیان سیاسی ۶۷ را اجرا کنند. دولت سوئد از همان ابتدا،به  محاکمه حمید نوری از چشم یک سرمایه گذار می نگریست، که چگونه سرمایه گذاری کند که بتواند آنرا به قیمت بیشتری به حراج بگذارد. این بازی با خون جوانان و مردم ما  بخشودنی نیست.

اینجا قصد نداریم  به آنانیکه شب و روز در آستان امپریالیست ها برای کمک های مالی و تبلیغاتی در حال گدایی اند، یا اینکه التماس اشغال نظامی برای "رهایی" ایران را می کنند، بپردازیم، موقعیت پست و حقیر آنان در جایگاه تاریخ روشن است. اما موضوع آنانیست که نسبت به امپریالیسم و دمکراسی های غربی توهم دارند.

امپریالیست ها  با حمایت های کاذب خود از مبارزات و خیزش ها و زندانیان دو هدف اصلی را دنبال می کنند. از یک جانب با جایزه های کذایی که نهادهای متنوع شان پخش می کنند، از یک سو هدف خریدن و فاسد کردن برخی مبارزین را دارند. و از سوی دیگر با حمایت های دروغین از جنبش ها  از آن به عنوان اهرم فشاری بر رژیم های دیکتاتوری و خودکامه استفاده می کنند تا آنها را به صف کنند و یا حداقل امتیازاتی را از آنان بگیرند. بدون شک بسیاری از مبارزین آگاهتر از آن هستند که بخواهند فریب اینگونه رشوه های قلابی و رنگ و رو باخته را بخورند. اما به هر حال این سیاستی است که امپریالیستهای " خوش نام" و یا نهادهای حقوق بشری اشان به پیشبرده  و به پیش می برند. که البته در برخی موارد بی حاصل نیز نبوده است. نمونه هایی را  در ایران و یا در برمه و در اروپای شرقی شاهد بوده ایم.  از طرف دیگر نمونه های حمایت "آتشین" برخی کشورهای غربی از خیزش "زن زندگی آزادی" و به عهده گیری کفالت های زندانیان سیاسی، چگونه با معاملات پشت پرده ای که چند و چونش برای بسیاری نا روشن باقی مانده، نه تنها ناگهان دود هوا شد بلکه نقش مخربی را در این خیزش مردمی در پی داشت.

اینها همگی درس هایی است که هزینه گزافی را در بر داشته است.  می توان از تضاد میان جمهوری اسلامی و کشورهای غربی  برای مبارزات مردمی بهره برد اما نمی توان تحت این بهانه ماهیت واقعی امپریالیسم را پنهان کرد و فراتر از آن نمی توان چنین تضادی را به تکیه گاهی برای مبارزات مردمی تبدیل کرد.

نکته دیگر اینکه تفاوت عظیم و ماهوی میان حمایت توده های مردم در سراسر جهان  و دولت های حاکم که نمایندگان سرمایه و استثمار می باشند، موجود است. حمایت انترناسیونالیستی مردم جهان  از مبارزات بخش مهم و ضروری است برای تقویت هر جنبش مردمی. به همین دلیل جلب چنین حمایتی همچنان یکی از مهمترین وظایف نیروهای انقلابی و مردمی است.

اما معنی این معامله امپریالیستی و معامله ای که دولت بلژیک در سال گذشته انجام داد، برای جمهوری اسلامی چیست؟ بسادگی به معنی این است که جمهوری اسلامی می تواند مخالفین اش در غرب را هدف قرار دهد و ترور کند و آنگاه با دادن امتیازات بیشتری به آن دولت از عواقب آن رهایی یابد.

"دمکراسی های" امپریالیستی تنها در رابطه و معامله با جمهوری اسلامی نیست که ماهیت خود رانشان می دهند. این روزها هیپوکراسی غرب در برخورد دوگانه به جنگ اوکرائین و نسل کشی بی سابقه فلسطینیان در غزه و در برخورد به مهاجرین روشن و عیان است. جولیان آسانژ روزنامه نگار به جرم انتشار حقایق مربوط به جنایات آمریکا در افغانستان و عراق با همکاری آمریکا و انگلیس به مرگ تدریجی محکوم شده است.  دانشجویان در آمریکا و اروپا تنها به جرم حمایت از فلسطین بازداشت می شوند، از تحصیل محروم می شوند اما دونالد ترامپ با ۳۹ فقره جرم های سنگین، زن ستیزانه و فساد و کلاهبرداری به او اجازه داده می شود که در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. چرا که در حقیقت همین جرم هاست او را واجد شرایط می کند. اینها تنها نمونه های کوچکی از دمکراسی غربی در شرایط کنونی است که شیفتگان غرب و متوهمین را مجبور می کند چشم خود را بر آن بپوشانند و یا آنها را پنهان کنند.

برای عدالت حقیقی علیه جنایتکاران و همه آنانیکه دهها هزار از فرزندان این جامعه را عامدانه به قتل رسانده اند، فقر و گرسنگی را به میلیون ها نفر تحمیل کرده اند، زنان نیمی از کشوررا در زیر ستم های قرون وسطی قرار داده اند، میلیونها نفر را تحت ستم های ملی قرار داده و مهاجرین افغانستانی را تحت بدترین شرایط استثمار ستم و تحقیر قرار داده اند و ....  تنها یک راه باقی مانده است، انقلابی واقعی برای سرنگونگی مرتجعین حاکم با اتکاء به توده های مردم و تحت رهبری پرولتاریا برای ایجاد جامعه ای سوسیالیستی است که حرکت بسوی جامعه ای بدون ستم و استثمار را در دستور کار خود قرار دهد.

  جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران

۲۷ خرداد ۱۴۰۳

 

 

وبسایت: www.jaka۲۰۲۰.com

ای میل: jaka۲۰۲۰.ir@gmail.com