جنایت هولناک مزدوران جمهوری اسلامی علیه پناهجویان
افغانستانی محکوم است
جمهوری اسلامی مرتکب جنایت هولناک دیگری علیه
پناهجویان افغانستانی شده است. بر طبق برخی گزارشات رسیده مزدوران جمهوری اسلامی
مستقر در مرزهای ایران و پاکستان در مرز کلگان سراوان با تیراندازی و شلیک آر پی
جی به ۳۰۰ نفر
از پناهجویان افغانستانی تعدادی از آنان را به قتل رسانده است. تعداد دقیق
کشته شدگان به علت گزارشات گوناگون مشخص نیست اگر چه حداقل دهها نفر آنها توسط
مزدوران جمهوری اسلامی به قتل رسیده اند و دهها نفر دیگر مجروح شده اند. مقامات
جمهوری اسلامی طبق معمول تیراندازی و کشته شدن پناهجویان را انکار کرده است.
تعدادی از نهادهای حقوق بشری خواستار تحقیق شده اند و طالبان دست به کار چنین
تحقیقی شده است. اما اگر طالبان نگران جان مردم و جوانان افغانستان بود دسته دسته
مجبور به گریختن از آن شرایط نابسامان و این راه های پرمخاطره از زیر گلوله های
جمهوری اسلامی ایران نمی شدند. مسلمن گزارش تحقیق طالبان قابل اتکاء نخواهد بود و
بستگی به بند بست هایی دارد که ممکن است با جمهوری اسلامی و یا رقیبان جمهوری
اسلامی در منطقه داشته باشند. و طبق معمول جان و کرامت انسان ها را به معامله
خواهند گذارد.
این پناهجویان جوان و نوجوان به این جرم مورد قساوت و
بیرحمی قرار گرفتند که تلاش داشتند از حکومت ظالمانه و مستبد و بنیادگرای طالبان
گریخته و به کشور همسایه و همزبان خود پناه آورند و اگر می توانستند از مرز عبور
کنند و شغل پر مشقت و سختی برای خود می یافتند آنگاه در کنار تهمت ها و تحقیرهای
روزمره، شاید می توانستند موقتا مکانی برای زندگی بیابند و در کنار اذیت و
آزارهای روزمره نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی، لقمه نانی برای خود و خانواده اشان
بدست آورند.
اما غافل از اینکه یک طالبان دیگر در این سوی مرزها
انتظار آنها را می کشید و برای آنها کمین گذارده بود تا نهایت سبعیت و حشی گری خود
را با این جنایت به نمایش بگذارد.
بیش از یک سال است که جمهوری اسلامی کارزار ضد
افغانستانی -ستیزی را با همکاری مرتجعین دست راستی آریایی چی شدت بخشیده است
و در این مدت تلاش داشته تا فضای جامعه را با شونیسم مشمئز کننده و نژادپرستی
مسموم کنند. اما کشتار در مرز سراوان اوج وحشیگری و سبعیت جمهوری اسلامی در دشمنی
با پناهجویان افغانستانی را به نمایش گذارد تا کارزار افغانستانی ستیزی خود را
کیفیتن شدت بخشند.
اذیت و آزارهای جمهوری اسلامی و مزدورانش چه در لباس
سپاهی و یا نیروی انتظامی و مرزبان و مامور وزارت کشور و… علیه پناهجویان
افغانستانی تاریخچه طولانی دارد. جمهوری اسلامی در عین اینکه کارگران افغانستانی
را به سخت ترین و پر مشقت ترین کارها با دستمزدهای ناچیز و ارزان به کارگماشته است
و همواره به نیروی کار ارزان آنان محتاج بوده است اما برای ارزانتر کردن آن همیشه
چماق اخراج را بالای سرآنها نگاه داشته است. هر روزه و بخصوص از زمان قدرت گیری
دوباره طالبان تا چند هزارنفر از پناهجویان و مهاجرین افغانستانی را با تهمت و
تحقیر و در همسویی با طالبان اخراج می کند. خانواده ها را از هم جدا می کند،
و یا دستمزدهایشان را به سرقت می برد.
همچنین بارها مهاجرین افغانستانی قربانی جنایات و بی
رحمی های مزدوران جمهوری اسلامی شده اند. در یکی از این موارد که سه سال پیش
افشاء شد، مرزبانان جمهوری اسلامی در یک پاسگاه مرزی پس از اذیت و آزار
وتحقیر و بیگاری کشیدن از دهها پناهجوی افغانستانی آنها را لخت کرده و در آبها
مرزی انداختند که تنها چند تن از آنها قادر شدند جان سالم به در برند و خود را از
طریق آب به آن سوی مرز برسانند. در فاصله کوتاهی از آن مزدوران انتظامی در
یزد به خودرو حامل پناهجویان به گونه ای شلیک کردند که خود رو آتش گرفت و تعدادی
از پناهجویان در آتش سوختند و آنها را در حالیکه می سوختند رها کردند. هم چنین
تعداد نا روشنی از پناهجویان افغانستانی در مرزهای ایران با افغانستان و یا ایران
با ترکیه در اثر تیراندازی مرزبانان جمهوری اسلامی و ترکیه به قتل رسیده اند.
مهاجرین افغانستانی ساکن ایران درسال های گذشته و
بوِیژه در یک سال گذشته با انواع و اقسام محدودیت های تبعیض گرانه و
نژادپرستانه موسسات و نهادهای جمهوری اسلامی علیه خود روبرو بوده اند. کارگران
افغانستانی علیرغم شغل های پرمخاطره از هیچ گونه امکان درمانی و بیمه برخوردار
نبوده و نیستند و برای باز کردن حساب بانکی با مشکل روبرو می باشند. از داشتن کارت
بانکی و شماره تلفن همراه محروم اند. علاوه بر آن در سال تحصیلی جاری
مهاجرین افغانستانی یا نتوانستند نام فرزندان خود را برای مدارس ثبت نام کنند و یا
برای آنها هزاران بهانه تراشیده اند تا آنها را دست به سر کنند. حتی کار به جایی
کشید که برخی نانوایی های بر سر درشان نوشتند که از فروش نان به ” اتباع
خارجی” که منظور همان مهاجرین افغانستانی هستند “معذوریم”. بسیاری از مسئولین
استانها و شهرستانها با عبارات نژادپرستانه ضد افغانستانی در شبکه های اجتماعی آتش
مهاجر ستیزی را شعله ورتر ساختند . شدت و حدت این نوع تبعیضات به صورت علنی و
وقیحانه نشانه ای روشن از آن است که کارزار افغانستانی – ستیزی کیفیتن شدت
یافته است و نشان دهنده آن است که دست بالاترین مقامات جمهوری اسلامی در میان است
تا زمینه را برای کشتار و قتل عام اخیر و یا نمونه های آن آماده کنند.
اگر چه تعداد مهاجرین افغانستانی بعد از به قدرت
رسیدن طالبان به مراتب افزایش یافته است، اما این افزایش برای طبقه حاکمه و قدرت
حاکمه علاوه بر آنکه بهانه ای شده تا با نهایت بی شرمی اقسام بیمارهای های سیستم
استثماری اشان مانند بیکاری، کمبود مواد غذایی ، بالارفتن کرایه خانه، کمبود جا و
مسکن و فساد ناشی از آن سیستم را توجیه می کنند، بلکه با شایعات و یا حتی مدارک
جعلی و قلابی انواع و اقسام جرم و جنایات را نیز به گردن آنها بیاندازند. اما همه
می دانند که طبقه حاکمه و مقامات جمهوری اسلامی دروغگویان و فریبکارانی بیش
نیستند. چرا که این جمعیت زیاد برای آنها نیروی کار ارزانی فراهم می کند که سودش
بیش از همه به جیب این طبقه استثمارگر و دیگر انگل های جامعه می رسد. به همین دلیل
تلاش می کنند که با ایجاد تفرقه و نفاق میان زحمتکشان آنرا در خدمت بقاء و
ادامه حکومت ننگین خود بکار برند. اما مردم زحمتکش جامعه که در کنار
هم به کار و زحمت و گرداندن چرخ اقتصاد جامعه مشغولند در کنار هم استثمار می
شوند و مورد ستم قرار می گیرند به حمایت و همبستگی همدیگر نیاز دارند. اتحاد
طبقات و مردم زحمتکش از هر ملیت و جنسیت و نژادی که باشند درکنار هم و در اتحاد با
هم قدرت بیشتری می یابند و می توانند برای انقلاب و مبارزه در راه جامعه ای بدون
ستم و استثمار مبارزه کنند.
نمی توان این شدت یابی کیفی کارزار مهاجر ستیزی از
طرف جمهوری اسلامی را بی رابطه با شرایط نوین داخلی و بین المللی ارزیابی کرد.
از لحاظ داخلی، جمهوری اسلامی بخصوص با تجربه خیزش زن
زندگی آزادی (ژینا) که ضربات محکمی را متحمل شد، دریافته است که ایجاد نفاق وتفرقه
در کل جامعه موضوع مهم و ضروری برای ادامه قدرتش می باشد. با براه انداختن کارزار
ضد افغانستانی هم توانست اپوزیسیون مرتجع سلطنت طلب و دیگر مرتجعین راست را حداقل
در این مورد با خود همراه کند، توجهات را به سمت و علیه زحمتکشان افغانستانی منحرف
کند و هم در میان توده های زحمتکش به تفرقه و نفاق دامن زند و در میان جامعه
مهاجرین فضای ناامنی، ترس و وحشت را ایجاد کند.
از طرف دیگر جمهوری اسلامی با توجه به شرایط نوین بین
المللی وبخصوص منطقه ای که خود نیز نقشی در آن دارد، احتیاج دارد که گروهی رااز
میان مردم نشانه کند و با بیگانه کردنشان، آنها را به مثابه نقطه تمرکز بدی ها و
شرّ های جامعه معرفی کند. کاری که همیشه مورد نیاز طبقات حاکمه در جنگ هایشان با
کشورهای خارجی بوده است. نمونه بارز آنها برگزیدن یهودیان در آلمان نازی و یا
فلسطینیان برای صهیونیست ها، سیاه پوستان برای ایالات متحده در دوران تحول
برده داری به سرمایه داری امپریالیستی و در شرایط کنونی مهاجرین آفریقایی، آسیایی
و آمریکای لاتین برای کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی که با گسترده شدن ابعاد
مهاجرین در دوران گلوبالیزاسیون اقتصادی و شدت گرفتن جنگ های منطقه ای، زمینه های
مساعدی برای این سیاست های ضد بشری فراهم کرده است.
این نیرنگ طبقات حاکمه است که برای ایجاد زمینه چنین
سیاستی به شایعه پراکنی و خبر سازی های دروغ در مورد جرم و جنایت گروههای ” شر” می
پردازند. هم چنین جمهوری اسلامی سابقه طولانی در چنین جرم سازی های قلابی
دارد از قضیه “خفاش شب” گرفته تا ” تجاوزها و جنایت هایی” که به مهاجرین
افغانستانی نسبت داده و بسیاری از این موارد دروغ و بی پایه از آب درآمدند. اگر چه
باید به این مسئله نیز اشاره کرد که در هر جامعه ای بویژه در جوامع طبقاتی که
استثمار و شکاف طبقاتی بیداد می کند، جرم و جنایت بخش جدایی ناپذیر آنست. اگر چه
جنایات و فساد طبقات بالا به حداکثر درخفا نگاه داشته می شود مگر در شرایط خاص. در
نتیجه هنگامی که ۵ تا ۶
میلیون نفر مهاجر و پناهجوی افغانستانی عمدتا جوان و نوجوان در ایران وجود داشته
باشند، بصورت معمول باید در حدود ۱۰% جرم و
جنایات در میان این گروه باشد. اگر چه حتی به گفته خود مقامات جمهوری اسلامی،
آمارها حاکی از این است که نسبت جرم و جنایت در میان جامعه مهاجرین کمتر از جرم و
جنایت در کل جامعه است.
در چنین شرایطی که پناهجویان افغانستانی در شرایط سخت
و غیر قابل تحملی قرار دارند سکوت در مقابل این جنایت روزمره علیه پناهجویان
و مهاجرین افغانستانی تنها به نفع جمهوری اسلامی، سلطنت طلبان و دیگر نژادپرستان
دست راستی خواهد بود.
نیروهای انقلابی و کمونیستی نه تنها وظیفه دارند که
در مقابل جنایات روزمره علیه این زحمتکشان و ستمدیدگان افغانستاتی که گروه بزرگی
از آنان بخش جدایی ناپذیر از طبقه کارگر ایران هستند، سکوت نکنند بلکه به
دفاع از آنان برخیزند و هر گونه اذیت و آزار، تهمت و تحقیر آنان را به شدت محکوم
کنند و آنرا به فرصتی برای بالا بردن وحدت و همکاری زحمتکشان و کارگران و ایجاد و
گسترش روحیه انترناسیونالیستی مبدل کنند. این تنها سیاست صحیح مبارزاتی در خدمت به
کارگران، زحمتکشان و همه ستمدیدگان و منافع آنان در مسیر انقلاب واقعی خواهد بود.
جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران
۲۷ مهر ۱۴۰۳